يك كسي توليت موقوفات داشت. يعني موقوفات در اختيارش بود، در قم. خدمت امام جواد آمد و گفت: آقا يك پولهايي موقوفات بوده و ما خوردهايم حلال كن. وقتي رفت امام فرمود: چطور ميخواهد من حلالش كنم. اين موقوفات براي چه كسي است؟ چيزي كه براي فقرا است، من ميتوانم حلالش كنم. الآن هم هستند، ميگويد: اگر آقا اجازهاش را به خودم ميدهد كه خودم بدهم، سهم امام را ميدهم. بايد خودم بدهم. يعني چه؟ اگر براي امام زمان است شما حق نداري تصرف در مال امام زمان كني. بايد به مرجعت بدهي. كسي نميگويد چه كسي مقلد چه كسي باشد. هركس مقلد هركسي هست بايد... اگر هم فقيري را سراغ دارد به آقا بگويد: آقا در فاميل ما يك چنين فقيري هست، شما اجازه ميدهي يك مبلغي به او بدهم؟ وقتي هم ميدهد نگويد من دادم. بگويد: اين پول براي امام زمان است. من مأمور شدم به شما بدهم. يعني بگذاريد اين فقير عشق حضرت مهدي در دلش دارد. نه عشق تو!
دو نفر خدمت امام جواد(ع) رسيدند. فرمود: «شرقا أو غربا» (بحارالانوار/ج58/ص223) به شرق برويد يا به غرب برويد حرف حق همينجا هست. اين كتابهاي علوم انساني و كتابهاي دانشگاهي و اينها خيليهايش بهترش را ما خودمان داريم. منتهي چون آنهايي كه قبلاً دانشگاه را اداره ميكردند آنها ايماني به اسلام خيلي نداشتند. ممكن بود اسمشان حسن، محمود، احمد باشد. ولي اسلام در دلشان نرفته بود. چون دو تا دخول در قرآن است. يكي مردم داخل دين شوند، يكي دين داخل قلب مردم شود. اولي شده است. «يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) مردم داخل دين شدند. اما آيا دين هم داخل قلب مردم شده؟ قرآن ميگويد: نخير! «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُم» (حجرات/14) ميگويي: مسلمان هستم، اما عقيده به اسلام نداريم. «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُم». يعني مردم وارد دين شدند اما دين... مثل توپي كه در آب مياندازي. توپ در دريا افتاد. اما آب دريا در توپ نرفت.
1390/5/8
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط غلامرضا بحرینی در جمعه 6 آبان 1390برچسب:سخنانی در مورد حق امام زمان(عج),خمس, |