موعودنامه

موعودنامه

أین الطالب بدم مقتول بکرببلا

چراغ هدایت

بالأخره از پس این کوچه های نمور و تاریک، نور امیدی جاودان کورسو خواهد زد. روزی پس از این همه فراق خواهی آمد و این خانه قلب من است که برای پذیرایی ات آستین بالا زده و عاشقانه ورودت را به انتظار نشسته. یک شب درخشان و خنده کنان از دوردست ها می آیی و دلم را می بری. آن شب چه شبی خواهد بود!

وعده ام داده اند که اشک هایم را جمع می کنند و نگه می دارند تا روزی به شفاعتم آیند. اما بی صبرانه و امیدوار به انتظار شفاعت دستان گرم و مهربانت نشسته ام. می دانم خدا به عهدی که فرموده عمل می کند و تو روزی خواهی آمد و در قلبم خواهی نشست.

می آیی و قامت رشیدت را در آغوش دیدگانم خواهم فشرد و سیر تماشایت خواهم کرد. اما با این همه، بگو آیا مرا پایی برای صعود به قلّه عشق تو هست؟ بگو برایم نغمه ای عاشقانه و مستانه هست تا کلید درهای بهشت دیدار تو باشد؛ بگو از کدام راه بیایم؟ نه... دستی برآور و خود قدم هایم را هدایت کن. نگاهی از کنج آن پلک های روحانی بر من افکن تا عمق سخنت را بخوانم که این نگاه، فقط در قبضه چشمان توست.

دلم را چنان سرشار کن که با شنیدن نام مظلومی چون حسین(ع) سر تا پا قطره ای شوم و بر قدم های عطوفت و مهربانی اش سرازیر گردم. می دانم بالأخره از پس این کوچه های نمور و تاریک، نور امیدی جاودان کورسو خواهد زد.

نوری از وجود پاک تو چون چراغی هدایتگر.

نجمه ذکایی

 


Weblog Themes By Pichak

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 33 صفحه بعد

نويسندگان

لينک هاي مفيد

درباره وبلاگ


ثواب این عمل ناچیز را هدیه می کنم به روح عمویم شهید بحرینی که در سال1361در منطقه دشت عباس به آرزوی دیرینه اش،یعنی شهادت رسید و به اوج ملکوت پر کشید و همچنین شهید منصوری شوهر عمه ام که ایشان هم در اثر اثابت موشک به موتور یدک کش سپاه مفقودالاثر شد.

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 150
بازدید ماه : 771
بازدید کل : 39687
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1

Online User